لالایی در فرهنگ ایرانی

آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1644
باردید دیروز : 84
بازدید هفته : 1775
بازدید ماه : 4795
بازدید سال : 195203
بازدید کلی : 519901
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 5 مهر 1392
نظرات

روی نوشته نمی خواند و همه ی مادران بی آنکه بدانند از کجا و چگونه، آنها را می دانند. انگار دانستن لالایی و لحن ویژه ی آن - از روز نخست -برای روان زن تدارک دیده شده.
زن اگر مادر باشد یا نباشد، لالایی و لحن زمزمه ی آن را بلد است و اگر زنی که مادر نیست در خواندن آنها درنگ می کند، برای این است که بهانه ی اصلی خواندن را فراهم نمی بیند، اما بی گمان اگر همان زن بر گاهواره ی کودکی بنشیند، بی داشتن تجربه ی قبلی، بدون اینکه از زمینه ی شعر و آهنگ خارج شود، آنها را به کمال زمزمه می کند. گوِیی که روان مادرانه از همان آغاز کودکی به زن حکم می کند که گوشه ای از ذهنش را برای فراگیری این ترانه های ساده، سفید بگذارد.
شاید بتوان گفت که لالایی ها طیف های رنگارنگی از آرزوها، گلایه ها و نیایشهای معصومانه مادرانه هستند که سینه به سینه و دهان به دهان از نسل های پیشین گذشته تا به امر و زیان رسیده و هنوز هم که هنوز است، طراوت و تازگی خود را حفظ کرده اند، به گونه ای که تاکنون هیچ ترانه ی دیگری نتوانسته جایشان را بگیرد.
در حقیقت لالایی ها - این دیرپاترین ترانه های فولکلوریک - آغازگاه ادبیات زنانه در پای گاهواره ها هستند که قدمت شان دیگر تاریخی نیست، بلکه باستان شناختی است.
مادر با خواندن لالایی در حقیقت با کودک گاهواره ای خود گفتگو می کند و اگرچه می داند که او سخنش را نمی فهمد، اما همین قدر که کودک به او گوش فرا می دهد برایش کافی است. شعرهای لالایی ها اگرچه بسیار ساده است و گاه گاهی هم از وزن و قافیه خارج می شود، اما از نظر درون مایه ی احساسی بسیار غنی و همواره حامل آرزوهای دور و نزدیک مادر است که مطابق با فرهنگ‌ها، اقوام، زبانها و متناسب با شرایط اجتماعی دگرگونی‌هایی‌ را پذیرفته‌اند. از ویژگی‌های ترانه‌های عامیانه، سادگی بیان و روانی کلام است به نحوی که برای درک آن نیازی به تأمل نیست و به آسانی قابل فهم است، شاید بتوان سادگی و کوتاهی ترانه را به نوعی با ارزش وقت در جامعه روستایی ‌مربوط دانست … و البته واقعگرایی ‌را نیز از ویژگی‌های ترانه‌های عامیانه باید دانست.
لا‌لایی‌ها، بخش قابل توجهی از این ترانه‌ها را تشکیل می‌دهند که با طبیعت و زندگی مردم پیوندی وثیق یافته و در عین حال نشان‌دهنده ابعاد مختلف فرهنگ جوامع می‌باشد. گستردگی این ابعاد در ترانه‌های ملی سرزمین ما، ضرورت گردآوری، طبقه‌بندی و معرفی آنها را ایجاب می‌نماید که پژوهشگران عرصه فرهنگ‌‌ مردم و نیز مردم‌شناسان آن را مورد توجه قرار داده‌اند.
لالایی ها به عنوان یکی از ژانرهای ادبیات عامیانه هم بین شهرنشینان رایج است و هم بین روستائیان. پس، تأثیر یک سان آن بالای کلیه مردم اعم از افراد و خانواده های با ظرفیتهای بالای علمی و افراد بی سواد، روستایی و شهری می تواند در ذهنیت سازی و ایجاد فرهنگ و حکومت و جامعه مدل مهدویت کمک شایان کند. لالایی ها در مناطق مختلف به گونه های متفاوتی برای کودکان خوانده می شود، چون به نظر می رسد برای کودک فقط بار موسیقیایی لالایی و آرامش یافتن او از شنیدن فرکانسهای منظم حاصل، قابل استفاده است.
اشعار لالایی ها بیشتر در دلها، بیان رنج ها و ابراز محبت هایی است که مادران برای فرزندان خود داشته اند بدون اینکه توقع درک و فهمی واقعی را از طرف مقابل خود داشته باشند. این لالایی ها را می توان بر اساس گویش، اشعار و فرم های اجرایی به قسمت های مختلفی تقسیم کرد. برای مثال اشعار لالایی ها در اطراف شهرستان رودبار به علت روحیه جنگاوری و حماسی منطقه، بیشتر به موضوع جنگ یا دلاوری می پردازند ولی در بین عشایر منطقه موضوع اشعار بیشتر کوچ و غربت و انتظار است. اکنون دیگر با تهاجم فرهنگی و تغییر نوع زندگی خانواده ها و کم رنگ شدن گویش محلی، خواندن لالایی برای فرزند رنگ می بازد و شاید یکی، دو نسل دیگر تنها خاطره ای از آن در دل مردم باشد.
مادر با خواندن لالایی در حقیقت با کودک گهواره ای خود گفتگو می کند و اگر چه می داند که او سخنش را نمی فهمد اما همین قدر که کودک به او گوش فرا می دهد برایش کافی است. شعر های لالایی اگر چه بسیار ساده است و گاه گاهی هم از وزن و قافیه خارج می شود، اما از نظر درون مایه ی احساسی بسیار غنی و همو اره حامل آرزوهای دور و نزدیک مادر است.

لالالالا گل خشخاش
بابات رفته خدا همراش،
لالالالا گل گردو
بابات رفته توی اردو،
لالالالا گل نعنا
بابات رفته شدم تنها،
لالالالا گل پسته
بابات بار سفر بسته،
لالالالا گل پسته
بابات رفته کمر بسته،
لالالالا گل قالی
بابات رفته که جاش خالی،
لالالالا گل سوسن
بابات اومدچشام روشن،
لالالالا گل پونه
گدا آمد در خونه،
نونش دادیم بدش اومد
خودش رفت و سگش اومد،
لالالالا گلم باشی
تو درمون دلم باشی،
بمونی مونسم باشی
بخوابی از سرم واشی،
لالالالا گل خشخاش
بابات رفته خدا همراش،
لالالالا گل فندق
ننه ات آمد سر صندوق،
لالالالا گل پسته
بابات رفته کمر بسه،
لالالالا گل زیره
چرا خوابت نمی گیره،
که مادر قربونت میره
لالایی‌ها تحت تاثیر عوامل فرهنگ، اسطوره، دین و زیبایی‌شناسی، آرمان‌ها، اجتماع و سیاست و بازرگانی هستند.www.iranseda.ir/player/

 

منبع:برنامه فرهنگ مردم وفرهنگ عامه

و

http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=556238&s


تعداد بازدید از این مطلب: 604
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود